الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

ماهک من ......

عیدانه الیسا جووووووووووووووووون در طبیعت (سری دوم)

  سلام به نازنین دختر خودم که این روزها حسابی کنار هم بودیم و خیلی هم به من عادت کردی و وابسته تر شدی مامانی ، یه وقتهایی اونقدر میبوسی منو که خسته میشم و دلم نمیاد اینطوری باشی نازگلکم ،حتی بیشتر وقتها یواشکی میایو پاهامومیبوسی و منم میگیرمت و تا جایی که نفسم بیاد میبوسمت خوشگل خانم خودم . از شیرین زبونیهات چی میتونم بگم که با اون زبون شیرینت همه رو عاشق خودت میکنی ...تا یه کار اشتباه انجام میدی زودی میگی مادر جان من بچم دیگه چه انتظاری از من داری ؟ پیش میاد دیگه کاریش نمیشه کرد تا بزرگتر بشم حالا چشماتو گرد نکنیا !!!! منم اگه هر چی هم عصبانی شده باشم با این شیرین زبونیت کلی میخندم و میبوسمت . تا بابایی میاد زودی درو باز ...
31 فروردين 1393

سال 1393 و چهارمین بهار در کنار فرشته نازنینمون (عیدانه سری اول )

سلام به همه دوستهای گل و مهربونم ،سال جدیدو به همه شما  تبریک میگم و امیدوارم سال خیلییییییی خوبی برای همتون باشه  دوستون دارم ببخشید اگه کامنتهای پر مهرتونو بدون جواب گذاشتم  دوستووووووون دارم .   سلااااااااااااام به دختر همیشه شیرینم و فرشته خونمون الیسا جونم : بهار عمرم ،دخترکم، چهارمین بهار عمرت مبارکت باشه و امیدوارم سالی پر از شادی و سلامت داشته باشی . الیسای عزیزم امسال بیشتر از هر سالی عیدو درک میکردی و بیصبرانه منتظر عید بودی و تو خیابون با دیدن ماهی قرمزها کلی ذوق میکردی و نگاشون میکردی و هر روز میگفتی پس کی هفت سین میذاریم ؟؟؟ ما هم حسابی روزهای آخر سالو فروشگاه گردی ...
27 فروردين 1393
1